گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

94 حساب و کتاب

این روزها همش در حال حساب و کتاب کردنیم که چقدر پول واسه ماشین بدیم چقدر واسه خونه بدیم چقدر واسمون میمونه و....

الان واسه ماشین و خونه مشکلی نداریم.مشکلمون برگزاری مراسم عروسی هستش.هی براش پول کم میاد و من نمیدونم خاله جان میخواد چیکار کنه و تلاش میکنم دخالت هم نکنم.

عجالتا دنبال یه ماشین خوب هستیم که بعد بریم دنبال خونه بگردیم. پدر شوهر جان که اعتقاد شدیدی به خرج بی رویه و الکی پول داره، مدام میگه همه ی این پول موجود رو بدین و یه ماشین خوب بگیرین که چشم فلانیو فلانی در بیاد! کلا منطق جالبی دارن!

حالا با شوهرو تصمیم گرفتیم یه ماشین با قیمت مناسبتر بگیریم که یه مقدار پول واسه مراسم هم بمونه.

اصن یه حال ِ تنبل و بی حوصله ای دارم این روزها...باید برم مدرک اصل دیپلمو بگیرم.یکی بیاد به من کمک کنه خب.

یکی هم بیاد من رو ببره دکتر زنان دوباره.

همش منتظرم خودم خوب بشم.اعتقاد خیلی قوی به سیستم ایمنی بدنم دارم ولی نمی دونم چرا در این مورد داره کوتاهی میکنه.شایدم مرضم از نوع روانی و وسواس گونه باشه.چون وقتی همسرو کنارم بود و هزارتا کار داشتیم متوجه این مرض نبودم.اما الان که بیکارم باز گیر دادم بهش که وای ال شدم بل شدم!

یه ماه دیگه هم کنکوره و هیچ گهی نخوردیم.

دنبال یه کار غیرمرتبط با رشته م هستم!یعنی اعتماد به نفسم توی کارهای معماری صفره ها!صفرررر.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.