گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

۱۳۰ خاطرم آید که آن شب‌‌‌‌....

یه شبهایی هم هست توی زندگی که آدم به شدت احساس بدبختی و بی کسی و تنهایی میکنه.بعد مجبوره بره توی دستشویی و به  صورت بی صدا زار بزنه از شدت این همه بدبختی.

مردا حق ندارن وقتی از سر کار میان خونه هی از زنشون طلبکار باشن.خب اگه تو از صبح رفتی سرکار،منم تا وقتی تو میای تنها و بی کس  نشستم توو این خونه کوفتی و در و دیوارشو سابوندم که صاحبخونه نکبتت نیاد زرت و پرت نکنه.

دلیل نمیشه تو بی اعصاب باشی چون دنبال بدبختیامونیم و من به تنهایی همه چیزو تحمل کنم.تو اگه قرار باشه دق دلی بی پولیتو و بی مسئولتیه ننه و باباتو سر من خالی کنی،خب من زیر این همه خروار بدبختی له میشمو میمیرم.

امروز و امشب خیلی احساس تنهایی و بی کسی میکنم.فکر اینکه قرار باشه تا سالهای سال توی این غربت و تنهایی زندگی کنم اشکمو در میاره.

اشکم بند نمیاد و فیش فیشم به راهه.باز خوبه همسرو سرشو گذاشت و خوابید.

خیلی میترسم از آینده ی این زندگی.

یعنی قراره چی سرمون بیاد؟

نظرات 5 + ارسال نظر
BoBo چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 00:34

به عنوان علامت پیشونیمونو ببندیم خوبه؟! که کاملا هم تو دید باشه!
اما غرهایی که میزنی ینی تو وجودت به همینا فک میکنی و دراصل همینجوری فکر میکنی (درحقیقت اینی که الان دارم مینویسم واکنش به پست بعدیته!) اون پستت اینقد بار منفی داشت که تصمیم گرفتم اصن درموردش نظر ندم، آخه میدونم اگه بخوام نظر بدم همش چرت و پرت میگم(ازنظر تو!) و سکوت کردم و واکنشی نشون ندادم!(اینو واکنش حساب نکن!) به هرحال فقط میتونم دعا کنم زود بگذرده این روزا و حسای بیخودت

آرع یه نوار بچسبونین به پیشونیتون خیلی خوب میشه!
پست قبلی خیلی خشن و وحشیانه بود.در اووج عصبانیت و محض سرمو با موبایل گرم کردن نوشته شده بوده است!!!!
مرسی به هرحال

BoBo سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 23:43

با خودت حساب کتاب کن ببین چن شب در ماه از این شبا داری.یکم به شوهرت حق بده، قبول دارم مرد باید محکم باشه تا زن بتونه بهش تکیه کنه، ولی اون هم آدمه. گاهی اصاب مصاب نداره، گاهی حوصله نداره. به نظر من حق نداری اینجور مواقع غر بزنی. زنا همیشه این حق رو واسه خودشون قائل هستن که در ماه چند روز بخاطر مسائل فیزیولوژیکی(چه کلمه سختی!) بیخود باشن ولی مرد این حق رو نداره!
بابا مردا هم چن شب در ماه دچار تزلزل روحی میشن ...

آره کاش این چند شبی که دچار تزلزل میشین یه علامتی میداشتین که حداقل آدم تکلیف خودشو بدونه.
من غرامو اینجا سر شما میزنم.نهایت کاری که میکنم اینه که حرف نمیزنم یا کم حرف میزنم.

مونا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 19:08

طبیعیه
برای هر کسی ممکنه پیش بیاد یه همچین حسایی تو یه روزایی از زندگی
میگذره
و درست میشه
زیاد ناراحتش نباش

آره قبلا هم از این حسها داشتم ولی درست میگی میگذره...

فرشته سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 11:50 http://archangel1374.blogfa.com

سلامـ
نگران نباش عزیزمـ این روزها میگذره به خوبی و خوشی

بهامین سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 00:48 http://notbookman.blogsky.com

الهی عزیزم
نگران نباش ان شالله اینده خوبی خواهی داشت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.