کاش مثلا خانمها روز زن یه لطف در حق همدیگه میکردن و هی از هم نمیپرسیدن کادو چییی گرفتی؟
کوفت گرفتیم.
فردا باز همه اجور پجورای فامیل جمع میشن خونه ی مادربزرگ جان که مثلا جشن بگیرن.ولی هر سال یکی از مزخرفترین مهمونی ها همین مهمونی روز مادر هست.همیشه یه عده سر افکنده و ناراحت میشن یه عده هم فیس و افاده میان
خدا فردا رو بخیر بگذرونه.
بعد زرت زرت فقط آقا تبریک روز مادر گذاشته اینجا و اونجاش.زن بدبختم که هیچی.هی بابا.کادو نخواستیم،حداقل آدم که حسابمون کنین.
بدم میااااد از این مناسبتا.
پ.ن: هی میگه دیییگه نمیزارم کسی واسه من برنامه ریزی کنه،ولی حتی واسه تایم بازار رفتنشم مامانش یه نظر میده و همون میشه تصمیمش.
برای مثال شب اولی که رسید،خونه ی خودشون شام خورد و گفت واسه خواب بریم خونه ی شما که من خاله و عمو رو ببینم.من گفتم اگه خسته ای همینجا بمون،صبح میریم.گفت نننننه امشب میریم.از من اصرار از آقا انکار،بعد مامانش یه بار گفت شب همینجا بمونین،خسته ای و کجا میریو صبح برو.به ثانیه نکشید که گفت باشه.منم که تپه گه!
خدارو شکر که دوریم.
پ ن۲: به همه ی این شرایط عصبی بودن دوران پریودی رو هم اضافه کنین و تصورش رو بکنین که چه حجم عظیمی از خشم در من شکل گرفته!
با خط ب خط این پستت کاملا موافق بودم...
اوووف
آدم چ بگه.
یه تپه گه خشمگین :)) چه شود واقعا :دی