هفته پیش دو روز قبل اینکه بخوایم بریم به دیار،زنگ زدن گفتن بیا سر کار.
واسه این کار ۷-۸ ماه قبل فرم پر کرده بودم و اصلا دیگه انتظارشو نداشتیم.هم جای خوشحالی داشت هم ضدحال بدموقعی بود.
خلاصه الان چند روزه مستقر شدم.فعلا کار مشخصی ندارم و گفتن شیش ماه آزمایشی بیام.تا بعد که چه شود.
این رییسه هم از دیروز هی میگه نیرو زیاد داریم،نصفتونو باید مرخص کنم!!
فی الواقع تکلیفمون اصصصن مشخص نیست.
پناه بر خداییم!
صبح ۵:۳۰ بیدار میشم عصر هم ۷ اینا میرسیم خونه.سسسسخته.
6 ماه کارآموزی بدون حقوق؟!!!
کلاهبردارن بنظرم...
نه حقوق میدن،اورگان دولتیه
سلام
بنظر طرح تعویض نیرو میاد !
طرح تعویض نیرو چی چیه باز؟!
سلام
موفق باشی
سلام
ممنون
سلام
انقدر مشتاق خوندن ماجراهات بودم که از اول تا آخر وبلاگت رو خوندم.
اما اینو متوجه نشدم که شما کجایی و دیارتون کجاس ؟
خواهر منم با پسر خاله ام ازدواج کرده و خیلی سختی کشیدیم از بابت خاله بودنش نمیدونم چرا اما اصن به ازدواج فامیلی راضی نیستم.
امیدوارم که روزهای پیش روت روزهای خوبی باشه ^ـ^
ممنووون از لطفت.
ما ساکن تهرانیم،دیار هم جنوبه.
ازدواج فقط با آدم خوب خوووبه.من راضیم ولی بچمو نمیزارم فامیلی ازدباج کنه،چون آدم همش استرس بچه دار شدنو ماجراهاشو داره،یعنی من که اینجوریم.
انشالله خواهرتم روزهای خووش در پیش رو داشته باشه و همینطور خودت