گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

دارم به این نتیجه میرسم که

اصلاااا بچه ها این مدلی نیستن که از فعالیت کردن خسته بشن

ننننننه

اینا مثل ساعت مکانیکیا میمونن،هرچی  تحرکشون بیشتر میشه شارژ میشن

بچههههه بگیر بخواب دیگه

این همه مقاومت واس چی؟


امروز شمردن یاد گرفته

هی دور خونه راه میره  میگه ییک اووو سه آر شیششش هفففف

فقط با عدد پنج خصومت شخصی داره...

چقد بعضیا میتونن بی ملاحظه و خودخواه باشن

واس خوش گذرونی خودشون با این حال کرونایی شهر به شهر میرن خونه ملت و همه رو مریض میکنن هنوزم قبول ندارن که مرض لعنتیشون کروناست

بچم از عصر تب کرده،هرچی شربت استامینوفن میدادیم تبش پایین نمیومد

پاشویه هم افاقه نکرد

هر نیم ساعت با گریه های شدید از خواب بیدار میشه

مجبور شدم دارو قوی تری بهش بدم،حالا بچم خوابیده منم نشستم منتظر ببینم دارو اثر میکنه یا نه

نمیدونم چرا اینقد از تب کردن بچه می ترسم،همش ترس تشنج رو دارم،دور از جون همه ی بچه ها.

یا توو بچگی شنیده بودم خیلیا توو بچگی تب کردن و تشنج کردن و کر شدن و لال شدن و هزار تا بلای دیگه

خلاصه این ترس توو وجود من مونده

خب مث که دارو داره اثر میکنه

حالا این وسط خودمم دلپیچه گرفتم

یه دیقه هم از کنار پسرک بلند میشم یهو از خواب میپره

نتیجه اینکه چون مادر هستم تواناایی کنترل دلپیچه رو هم خدا به اپشنام اضافه کرده

ولی از خدا طلب شعور میکنم واسه بعضی از مردم..هزاری هم که مراعات کنی اخرش یه خری پیدا میشه که تورو به فاک عظما بده...


اومدم واس رفیقمون که تازه بابا شده چندتا نکته بگم ذهنم یاری نکرد

فقط کاش یکی بود اون اوایل بهم میگفت همه چیز درست میشه...

که عجله نکنم واسه برگشتن به روال قبل

کاش یکی بود شوهرمو توجیح میکرد که یه باری از رو دوشم برداره

نمیدونم ها،شاید سعی خودشو میکرد ولی من نمیدیدم

نمیدیدم چون حس میکردم فقط زندگی منه که دچار تغییر شده،فقط منم که بدبخت شدم و دهنم سرویسه تا اخر عمر:))

این بهونه که بچه فقط با تو آرومه هم بهونه مزخرفیه

یه جا خوندم نوشته بود پدر و مادر شدن یعنی صبر بینهایت...و واقعا همینه..



ساعت ۳ شب

 به لطف مهمونای بی ملاحظمون،همگی کرونا گرفتیم

نمیدونم چرا با این همه قرص خوابم نمیبره

یاد شب اعلام نتایج کنکورم افتادم

چه مهر بدی خورد توی سرنوشتم

خیلیی زیاد مسیر زندگیمو عوض کرد،قشنگ منو انداخت توو چاله افسردگی و کسخل بازی

همیشه فکر میکنم اگه قبل فیزیک فلان رشته رو اول میزدم،الان کجا بودم

بعد میدوووونی بیشتر از چی اونجام میسوزه؟از اینکه باهوشم،اگه خنگ بودم چه غم داشتم...

بله باهوشم،مدارکشم موجوده!

ای روزگار...

من اسیر جبر جغرافیاییی شدم و نمیزارم اقای همسر بچمو هم اسیر این جبر بکنه...برگردیم اونجا که ریدن واسمون؟والاااا

بچمم که مثل من باهوشه از الان دارم غصه میخورم براش..خنگ بودی و لذتشو میبردی ماااادر

خدا کنه تو توی مسیر درست بیوفتی،همینجوری دست به دست بری برسی اون بالا بالاها...

فینگلی با من اواز میخونه ،،من میگم پیش عششششقت...اون میگه زیبااا زیبا...

واجب کفایی نیست من بمیرم براش؟