هیچ وقت سرانجام خوبی با عشق های زندگیم نداشتم.هیچ وقت.
شاید حواسم بوده که باهاشون سرانجامی نداشته باشم.اختلاف سنی های عجیب و غریب...راههای دور...دنیاهای مختلف....
چرا هیچ وقت عاشق یه موجود با شرایط نرمال نشدم؟!
کاش عشق یکم شعور داشت.
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود | هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود | |
از دماغ من سرگشته خیال دهنت | به جفای فلک و غصه دوران نرود | |
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند | تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود | |
هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است | برود از دل من وز دل من آن نرود | |
آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت | که اگر سر برود از دل و از جان نرود | |
گر رود از پی خوبان دل من معذور است | درد دارد چه کند کز پی درمان نرود | |
هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان | دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نرود |
"چرا هیچ وقت عاشق یه موجود با شرایط نرمال نشدم؟!" شاید خودت نرمال نبودی :دی
چرا اون بندگان خدا رو غیر نرمال جلوه میدی خب :دی
غیر نرمال بودن دیگه!!!