گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

۹۹

در مورد مطالب قبلی باید بگم که...

با خودش صحبت کردم،تمام گره ها و عقده های درونم رو گشودم.همیشه همه چیز رو به همسر میگم.همه ی احساسات ته ته درونمو حتی!

خیییییلی حرف زدم،حتی وسط حرفام گریه هم  کردم ولی ادامه دادم.هی گفتمو گفتمو راحت شدم.ولی این داستان هیچ وقت واسم مختومه نمیشه.یعنی حالاها حالاها نخواهد شد.تا وقتی با شنیدن اسمش هنوز شاخکاش سیخ میشه،یعنی هنوز واسش مهمه.

نو من خدای کنایه هستم.یکی از غیرقابل تحمل ترین اخلاقای من!

و تا وقتی اینجوری ادامه بدی،کنایه میشنوی.

امشب هم تا اسمشو بردم،یه جوری از روی مبل سیخ شدی که با خودم گفتم الان گردنت میشکنه طفلک.

بله من تا همین اندازه روی عکس العملات حساس و دقیق هستم.کاش نبودم.کاش تخمم بود.مثل تو .

کاش زودتر حامله بشم و از شر فکرای تو و اکست بیام بیرون.چقد احمقم من ها،فقط الکی خودمو اذیت میکنم،خوبه خودمم اکس باز بودم.

در ضمن این جمله زن داییت هم جا موند،یادم رفت بهت بگم: خیلی تابلو هماهنگ میکردین که شب دوتاییتون بیان خونمون!!!

بهش گفتم یه بار دیگه سر این موضوع اعصابم بخواد خورد بشه درخواست طلاق میدم:))!نو وووووی،چون دوست دارم نازنینه گوه