گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

25 جهیزیه

امشب با مامان چند تیکه ی که قبلا واس جهازم خریده بود رو از انباری آوردیم بیرون و پهنشون کردیم وسط خونه.

و من لیست برمیداشتم.نیتمم این بود که پول واسه چیزایی که دارم ندم.و بدونم الان که شونصد دست پارچ و لیوان دارم کلا نرم پارچ و لیوان نیگاه نکنم که یه چیز خوشگل ببینم و دلم بخواد!

همشم غصه می خورم تووی خونه های 60-70 متری که ما قراره بریم توش زندگی کنیم، اینارو کجا جا بدم.گریه و هق هق!

حالا اگه همین 60-70 متر هم مال خودمون بود باز کمتر جای سوز داشت.یعنی اصن جای سوز نداشت.هههییییییی.

الان بنده 3 دست فنجون قهوه خوری دارم.البته یه دست مال جهاز مادربزرگم بوده که داده به من و خیلی زیباست، پس نمیشه نبردش. 

یه دست هم نقره ست و سوغات مادربزرگه که از مکه آورده واسمون و باز هم نمیشه نبردش.

یه دستش هم هست که خیلی خووووشگله و بنابراین نمیشه نبردش!

و همینجوری میشه که خونه ها جا کم میارن!خب نمیشه از خیر بعضی چیزا گذشت...خیلی خوشگن خب:دی

یا چهار تا چادر نماز دارم! که دوتاش رو خاله گذاشته خونه ی همسر جان و نمیشه بگم خاله چادر نمازاتون رو ببرین لطفا:))

و یه دونه هم خودم قبلا داشتم که استفاده نکردم و گذاشتم رو جهاز.یه چادر هم مامان بزرگم بهم داد :دی !دستشون درد نکنه.

خلاصه می خوام به همسایه ها بگم بیان خونه من واسه نماز جماعت!

حالا از اینجا به بعد که باید خرید کنم حتما حواسم هست چیز میز اضافی نخرم.

نظرات 1 + ارسال نظر
BoBo دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت 01:34

پیشنهاد می‌کنم تلویزیون هم نگیرین آدم رو از کار و زندگی می‌ندازه، البته واسه تو فک کنم بهتره اینترنت و موبایل و لپ‌تاپ نگیرین بهتره!

تی وی رو پسر باید بگیره.
اوه شوهررو ندیدی پس! صبح تا شب توو موبایلاشونن!والا!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.