گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

48 وقتی تو نیستی....


خیلی خوب می دونم که نباید مقایسه کرد.خیلی خیلی خوب می دونم این رو.ولی ته ته ذهنت نمی تونی این کار رو نکنی.یه وقتایی با خودم فکر می کنم و میگم ببین ممرضامون خیلی گله.خیلی خوبه.خیلی همسر مهربونیه.بداخلاق نیست،لجباز نیست،بیشعور نیست، گیر نیست، روی اعصاب نیست.... همه چیش خوبه...

یه وقتایی فکر میکنم مرضم اینه که با یکی دیگه مقایسه می کنمش.فکر میکنم اونا بیشتر دوسم داشتن.فکر می کنم واسه رسیدن به من هیچ سختی نکشید... 

خیلی بده آدم دچار این امراض روانی باشه و همش سعی کنه از یه جای زندگیش یه چیزی پیدا کنه و بهش گیر بده.

آقای همسر...تو خیلی خوبی...همینجور خیلی خوب بمون.

یه مشکلی هم که باهات دارم اینه که ما چرا دعوا نمی کنیم خب؟

البته یه بار دعوا کردیم.دعوا نکردیم ها.فقط من نق نق کردم و تو گوش دادی و بعد هم همه چیز درست شد!به همین مسخرگی...میگه از دعوا خوشم نمیاد.خب نمیشه که!بیا دعوا کنیم یکم!

یه تست mmpi دادم و حتی پول واریز کردم واسم تفسیر کنن.چون فکر میکنم یه اختلال شخصیتی دارم.در کمال تعجب و اینها همه چیزم نرمال بود.فکر میکنم ازم کلاه برداری کردن و الکی یه تفسیر تستی فرستادن! چی چی همه چیزت نرماله!500 تومن گرفتین که بگین هیچیت نیست؟؟؟؟ شورشو در نیارید دوستان!

یه تست افسردگی با همسر جان دادیم.نمره ی من شد 11 و نمره ی همسر شد 6.

همسر شاد ِ خوشحال ِ من!دیگه یه خانم به این بامزگی داشته باشی و افسرده باشی؟no way!

ولی به من گفت یکم افسردگی داری.و همسر به من گفت چه غلطا! افسرده نشی آ 

یه بار هم من به صورت مسخره ای جدی شدم و مثل آدمهای نرمال صحبت می کردم که یهو برگشت گفت میشه اینجوری جدی نشی؟خیلی تخمی میشی :))

و بدین سان است که ما در زندگی زناشویی بسیار بهم احترام می زاریم.

حتی ایشون به من میگن محترم خانم و من هم اوشون رو آقای احترام خطاب می کنم که یه وقت کسی شک نکنه.


چند روزه ارتش مورچه ها هی از وسط اتاق من رد میشن و روی این فرش جینگول مستونه من با تمام سختی طی مسیر میکنن.خب یکی نیست بهشون بگه الااااغاااا از روی موکت برین خب!بعد خیلی بامزه هستن!من وسط مسیرشون توی اتاق ولو که میشم، اصن خدایی نکرده مسیرشونو کج نمیکنن و میان از روی من رد میشن.منم دلم نمیاد بکشمشون.همینجوری آروم میگیرم میزارمشون اونور.

راستش چند وقت پیش یه مورچه رو له کردم و هرکاری می کردم نمی مرد!همش دست و پا می زد که خودشو صاف کنه و اینا.بعد خیلی دلم سوخت.بسیار عذاب وجدان گرفتم.بهش کمک کردم دست و پاشو صاف کنه ولی باسن مبارکش له شده بود و دیگه کاری از دست من برنمیومد.


نظرات 4 + ارسال نظر
خانم چی دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 01:43 http://hamsaryjoonam.blogsky.com

احترام و محترم
چه جالب!

خلیم ما!

BoBo سه‌شنبه 15 دی 1394 ساعت 01:22

خو مریض که هستی :دی
چرا اینقد دعوا دووس داری؟!آدم تو دعواها یه سری حرفا میزنه که با کلی غلط کردم هم دیگه از یاد کسی نمیره ها! از ما گفتن بود!
بعد میگی چرا به من میگن وحشی :دی

منظورم دعواهای شوخکی ِ بامزه بود! دعوای جدی که دوست ندارم!!!!:دی

بهشت دوشنبه 14 دی 1394 ساعت 04:27 http://nochagh.blogsky.com/

به وبلاگ تون سرک کشیدم بامزه نوشته بودی باریکلا به تو و همسر جانت جناب احترام خان.عرض کنم خدمت شما که همسر خان شما در بازی بیا دعوا کنیم شما شرکت نمی کنند و این میتونه نشان دهد همبازی نمی تونه باشه به هر حال زندگی است و هزار و یک بازی.یه خانومه تعریف میکرد الکی به شوهرم گیر دادم که داشتی به خواهرم نیگا نیگا میکردی بعد از مدتی که همسرم قسم خورد کور بشم چنین کنم بمیرم چنان کنم و از من نپذیرفتن ناگهان گفت آره خوب کردم اون دیدنی تر از تو هست که من هم باورم شد نیگا کرده و هق هق گریه کردم.بعد اومد گفت زن حسابی چرا شر درست میکنی؟چرا الکی گیر میدی تا من سر لج این حرفو بزنم؟تازه یادم افتاد که تهمت الکی زده بودم یه کم به التماس وادارش کنم ولی واقعا چرا باورم شد؟چه بازی های خطرناکی میتونه وجود داشته باشه!ببین حالا چقدر همسرت دانایی به خرج میده؟که همبازی تو نمیشه.میگی بیا بریم تو آتیش باهات که نمیاد هیچ مانع رفتن تو وسط آتیش هم میشه.

آره واقعا...دست جناب همسر درد نکنه...چون من دست به آتیش بازیمم خوبه

امین دوشنبه 14 دی 1394 ساعت 04:27 http://pll.blogsky.com

سلام با این نمره یعنی هر دوتایی تون افسرده هستید ولی همسر دو برابر شما افسرده ان

وایییی نفرمائید!!توی توضیحاتش نوشته بود اوشون آدم بدون افسردگی و سرخوشی هستن و من رو گفته بود افسردگی خفیف.
نمره نبود، فکر کنم امتیازاتمون در میزان افسرده بودن بود!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.