یکی از صداهای لذت بخش زندگی ِ من صدای این پرینتر کوچولوی دوست داشتنی ِ کار راه بندازمه.دوسش دارم.همیشه در لحظات بحرانی به دادم رسیده و بسی دوست مهربانی ست.بماند که بعضی وقتها هم خیلی تخماتیکی گیر میکنه.ولی چند دیقه که بزاری به حال خودش باشه، دوباره خوب میشه.همچین مث صاحابش مودیه!
در راستای پروژه ی دندون پزشکی، امروز هم با ندو راهی شدیم برای عکس گرفتن و ادامه ی ماجرا.
پیش دکتر خوشحال رفتیم عکس رو نشون دادیم.بعد فهمیدم که اینها خیلی قرتی هستن و واسه جراحی منو فرستاد پیش یه دکتر دیگه.این دکتر دیگه خیلی خوووووب بود.خیلی نااااز ملوس مهربون...آخیییییی! ولی حیف شد که من نمیرم پیشش.خیلی ناراحتم و همش ندو رو فحش میدم که توی کصافط میری پیش این دکترای گوگولانس و من باید برم پیش این خانمه ی مسخره ی لوس:|
خلاصه ناراحتم!
زنگ زدم به ممدو و بهش میگم یعنی چی! من نمی خوام! من میخواستم برم پیش آقای دکتر ملوس و گوگولانس...یعنی چی منو فرستادن پیش این خانمه لوس!همچین زنی هستم من.ممدو هم گفت نه بابا؟!در همین حد!:))
البته اونا نفرستادن ها! از اونجایی که کار دندون من اصلا تخصصی نبود و اونها پول تخصص و ژیگولانسیشونم میخواستن ازم بگیر دیگه عطاشونو به لقاشون بخشیدم و دیگه میریم پیش همین دکتر مسخره ها!
عصری هم رفتم باشگاه!آخرین نفری بودم که وارد باشگاه شدم و خیلی بیمزه ست که تنهایی ورزش کنین!علت اصلی باشگاه رفتنمم این بود که از دست مهمونهای احتمالی که می خواستن بیان فرار کنم، و صد البته میخواستم خونه ی مادرشوهر هم نرم و بگم اوه من باشگاه دارم.
گرچه بعدش نه کسی اومد خونمون و نه مادرشوهر جان اینا خونشون بودن!
آقا اصن سختمه مثل عروس های خوب هی برم مادرشوهر و پدرشوهر داری بکنم...نکنین دیگه از این کاراتون.
مهلو میگه خواب دیدم دختر دار شدی و توی مراسم عروسیت دخترت بغل خاله بود و بسی دختر ناز و سفید و ریزه میزه ای بود...آخی مادر به فداش بشه!حالا بهم هشدار داده که مواظب باش توی عقد حامله نشیآ! حالا من با شوهری که 1200 کیلومتر ازم دوره چجوری حامله بشم آخه؟
دیگه به ممدو گفتم ممدو جان من بلاکت می کنم می ترسم حامله بشم و بعد بیا جمع کن و بخدا اگه دست بهم بزنی جیغ میکشم :|
بین خودمون بمونه من دختر خیلی دوست تر دارم.ولی می دونم بچه ی اولم پسره.البته اصن واسم مهم نیس.سالم باشه فقط.سالم سالم سالم!
والا با این طی طریقی که شما دارید می ترسم دوقلو باشه!
یا جد سادات!
حالا از کجا می دونید پسره؟
باشگاه! چه ایده خوبی! دوست داشتم.
نمیدونیم که!همینجوری الکی!
عنوان مطلبت میگفت میخوای همش در مورد قید حرف بزنی ولی فقط همون جمله اولت شامل قیژ میشد
ان شاالله هر جفت پسر و دختر رو بهت بده اونم از نوع سالم و صالحش
آره خودمم فکر میکردم یه متن طولانی راجع به قیژ قیژ بنویسم اما دیدم توی همون سه خط تموم شد قیژ قیژام!
انشالله...مررررسی