گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

65 ترس

بدم میاد از این موقعیتی که توش هستم...

فولدر آهنگاشو هنوز دارم...

کجایی که  ببینی من چه دردی می کشم بی تو....چه زجری می کشم وقتی میبینم جای ِ خالیتو...

کاش هیچ وقت آدمهایی توی زندگی ِ آدم پیدا نشن که مثل یه بت بپرستنت...

کاش اگه پیدا شدن، همون آدمی باشن که تا آخرش باهات می مونن...

کاش وقتی دلمون با کسی نیست باهاش ازدواج نکنیم...

منو تو ما شده بودیم، عذابم میده من بودن...با داغ دوری از دستات یه عمری تن به تن بودن...

همش میخوام دور شم از این فکرا ولی نمیشه انگار...

می ترسم از اینکه همسر هم با همچین افکاری درگیر باشه...می ترسم اونم قلبش یه جای دیگه گیر باشه....

دلم میگیره از تقدیر که دور از هم رهامون کرد...اگه قسمت جدایی بود واسه چی آشنامون کرد...

بدم میاد از اینکه اینقدر فکر می کنم...

بدم میاد از اینکه همسرو هنوز منو نشناخته....

هنوز نمی دونه با کی طرفه..

بدم میاد از اینکه حس میکنم بهترین نیستم...از اینکه فکر میکنم بهترینم نیستی...از اینکه فکر میکنم بهترین زندگیمو از دست دادم...

کجایی که ببینی زندگی بی تو داره جون میده رو دستام....

اون شب که مسج داد و پرسید خوبی؟ خیلی سختم بود که بگم خوبم....ولی گفتم خوبم...همه چی خوبه...همه چی عالی...همه چیز امن و امان...زپلشک...


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.