گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

104 من مست و تو دیوانه

شوهرو دیوونه شده.یعنی عاشق شده.یعنی نمی دونم واقعا اینقد عاشق و خل و چل شده یا اداشو در میاره.

میگه نمی خواد کنکور بدی پاشو بیا.نمیزاره من ادامه تحصیل بدم:))

میگه هیچ وقت اینقد بی تاب و بی طاقت کسی نشدم.دیوونه شدم.پاشو بیا اینجا.

هی دلبری میکنه خلاصه.

دیشب جفتمون اعتراف کردیم که اون اوایل اصلا  احساس دلتنگی نمی کردیم.من بهش گفتم حتی اینقدر ناراحت میشدم که چرا دلم واست تنگ نمیشه و اینا.اونم گفت آره منم همینجوری بودم.ولی الان حس میکنم یه چیزی از وجودم کمه.راست میگه ها.

نمی دونم اون سه هفته ای که باهم بودیم و سفری که باهم رفتیم خیلی خوب بود انگاری.گفتم عاشقش میکنم.دست بزنین برام.

میدونم همیشه اینجوری توی اوج نمیمونه.امیدوارم بمونه ولی همچین انتظار بیجایی ندارم.با این حال این روزهامونو دوست دارم.اصن سال 95 تا اینجاش خیلی خوووب بوده برام.

پ.ن :  اگه دچار حالت تهوع شدین اشکال نداره، خوب میشین:دی

خب چیییی کار کنم؟زندگیم لووسه به من چه!

عکس و تصویر

نظرات 2 + ارسال نظر
سین یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 17:25

خب خداروشکر که روزهات شکره
از شب هاش هم بگو که عسله
بذار محض رضای خدا یع کم تبلیغ مزدوج شدن بشه . دخترا و ایضاً پسرا هوسی بشن واسه ازدواج


فعلا دوریم از هم.وگرنه من همچین ترسی از گفتن شبهاش هم ندارم که عسل و قند و نباته!

BoBo یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 13:39

منم نظرم اینه که ادامه تحصیل نمی‌خواد بدی (آخه ادامه تحصیل به چه دردی می‌خوره؟)، پاشو برو اونجا یه کاری واسه خودت جور کن.
چه خوبه که اینقد خوبین

آخه احتمال قبولیم توو تهران صفره.آره باید برم.
مرررسی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.