گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

بالاخره امشب یکم زودتر خوابید

پروسه دندون در اوردن بچه ها هم  چقد داستان داره.کلا این دندون باگ خلقته.

الان کنارم که نه،عمود بر من خوابیده،پاهاشم که حتما باید باالا باشه رو گذاشته رو پاهای من.

این وول وول خوردناش توو خواب به من رفته.

اهنگ عشق قدیم گوگوشو خیلی دوست داره،منم به عنوان لالایی براش میخونم.همیشه دوست داشتم صدام اونقدی قشنگ میبود که واسه عشفم اواز بخونم.صدام که قشنگ نشده،ولی میتونم واس عشقکم اواز بخونم و اون لذت ببره.من بیشتر.

یه مدته با مترو میرم سر کار،هر روز میخوام بشینم یه دل سیر واس مردم این مملکت گریه کنم.امروز که قشنگ بغض کرده بودم.اخه بچه های طفلک چه گناهی دارن،جز اینکه توی یه خانواده فقیر به دنیا اومدن و حالا باید مث یه ادم بزرگ خستگی کار کردن رو بچشن.

بچه های افغان که بازیچه دست سیاست شدن...دنیا چقد بی انصافه

از وقتی مادر شدم،اصلا نمیتونم این چیزارو تحمل کنم.قبلا میگفتم خب دنیا همینه،یه عده همیشه پولدارن یه عده فقیر...الان نمیتونم انقد راحت از کنار این چیزا بگذرم...

واقعا آدم با دیدن اوضاع این روزای مملکت پیر میشه.پیر و فرتوت...

عششششقت به من داد عمر دوباره...معجزه با تو فرقی نداره

دوست داشتم دوسم داشتی منووو کشتیی...همیشه به اینجای اهنگ که میرسیم ریز ریز میخنده...مادر به قربونت

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.