گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

از اون شباست ها

کلا این هفته از اون هفته ها بود

پنجشنبه و جمعه هم سرکاریم

حجم کار بالا و ددلاین نزدیک

از استرس شبا خوابم نمیبره

دارم میمیرم از خستگی

مادرشوهر یه هفته به خودش استراحت مطلق داده چون فکر میکرد دیسکش پاره شده

امروز رفتن دکتر و  با دوتا مکمل و مسکن برگشتن،

چی شد پس،نفرستادنت اتاق عمل؟دکتر گفته عمل نمیخواد،مراعات کن.

خب الحمدالله

مامانم فردا داره میاد پیشم

بعد که بخواد بره دیگه باید به فکر مهدکودک باشم برای گرشا

فکرشم میکنم اشکام میریزه

آدم چجوری دلش بیاد جیگر گوشه ش رو بده دست غریبه

بعد مادرشوهره حیلی راحت میگه ببرینش مهد

واقعا توی این دنیا ادم فقط میتونه روی مادرش حساب باز کنه و تمام

کل این ۱۵ ماه فقط دو ماهش رو بودی، باشه توقعی ندارم ولی به ادم ثابت میشه روی اینا حساب باز نکنه.روی هیچکی..

هیچکدو م شو ن

حالا نمیدونم چرا اشکام میریزه

شام هم نخوردم

ناراحتم

فقط بهم میگه چقد غر میزنی

میزنم،دلم میخواااد،تا اخر عمرم غر میزنم

انقد میزنم تا نفت در بیاد

یه بارم از خودش نمیپرسه چرا انقد غر میزنه

اخیش یکم با فیلیسیتی غیبت کردیم بغض گلوم بهتر شد

بمیرم واس فیلیس،همش سر اون خالی میکنم،خب همراهیم میکنه،به خواهرم نگم به کی بگم


نظرات 2 + ارسال نظر
Bobo دوشنبه 23 خرداد 1401 ساعت 23:37

خوبه پس تمرین کن
قبول که سخته، اما شدنیه تا حدودی

تمرین میکنم،یاد میگیرم ولی فراموش میکنم

Bobo دوشنبه 23 خرداد 1401 ساعت 00:05

کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من

اما من میگم از مادر هم انتظار نداشته باش. اصلا انتظار داشتن میرینه تو روابط و حس و حال.
هرکی کمک کرد، دمش گرم، اگه نه، وظیفه‌اش نیست و نباید انتظار داشت. به نظرم اینجوری راحت‌تر میشه زندگی کرد.
حتی بدون غر

نمی‌دونم، شایدم دارم از دور نگاه می‌کنم و نسخه می‌پیچم!

منم خیلی دارم سعی میکنم انتظار نداشته باشم از هیچکی،سخته هااااا مخصوصا وقتایی که تحت فشاری

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.