گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

ساعت ۳ شب

 به لطف مهمونای بی ملاحظمون،همگی کرونا گرفتیم

نمیدونم چرا با این همه قرص خوابم نمیبره

یاد شب اعلام نتایج کنکورم افتادم

چه مهر بدی خورد توی سرنوشتم

خیلیی زیاد مسیر زندگیمو عوض کرد،قشنگ منو انداخت توو چاله افسردگی و کسخل بازی

همیشه فکر میکنم اگه قبل فیزیک فلان رشته رو اول میزدم،الان کجا بودم

بعد میدوووونی بیشتر از چی اونجام میسوزه؟از اینکه باهوشم،اگه خنگ بودم چه غم داشتم...

بله باهوشم،مدارکشم موجوده!

ای روزگار...

من اسیر جبر جغرافیاییی شدم و نمیزارم اقای همسر بچمو هم اسیر این جبر بکنه...برگردیم اونجا که ریدن واسمون؟والاااا

بچمم که مثل من باهوشه از الان دارم غصه میخورم براش..خنگ بودی و لذتشو میبردی ماااادر

خدا کنه تو توی مسیر درست بیوفتی،همینجوری دست به دست بری برسی اون بالا بالاها...

فینگلی با من اواز میخونه ،،من میگم پیش عششششقت...اون میگه زیبااا زیبا...

واجب کفایی نیست من بمیرم براش؟

امشب حرف زدیم

حرفاش متاسفانه خیلی منطقی بود و من نمیتونستم از کار غیر منطقیم دفاع کنم

و خیلی زورم اومد،چقد بده آدم نتونه از خودش دفاع کنه

حتی کانال سفسطه هم جواب نداد:))

خیلی موقعیت خنده داری بود

خب کارای من کلا از روی احساسات یهوییمه

و تمرین جدیدم اینه زود واکنش نشون ندم

چه بسا که اصلا نشون ندم

فقط یه موضوع رو نمیتونم درک کنم،اینکه خویش و قوم برام مهم باشن

واقعا بجز خانواده م کس دیگه ای برام مهم نیست.

هیچ حس خاصی به خاله و عمه و غیره و ذالک ندارم

چرا باید داشته باشم؟

هیچ وقت باهاشون هم فاز نبودم،کنارشونم بهم خوش نمیگذره.تمام.


داشتیم از خیابون رد میشدیم و من دستشو گرفتم

اینجوری بود که اشتی کردیم

و این مرد همچنان حرف نمیزنه،حالا منو ول کنن به اندازه کل این دو هفته حرف دارم بزنم...حرف نمیزنه دیگه،چیکارش کنم


بالاخره پروژه عظیممون به سرانجام رسید

بعد از سه هفته پشت سر هم کار کردن

پدرمون در اومد

دیگه از فردا اخیییییش

پسرک یه تخت دو نفره رو به تنهایی غصب کرده

الانم ۵۰ سانت واس من جا گذاشته دستش درد نکنه

برو اونور بچه جااااان

فسقل

ساعت یک بامداد

۴ ساعت دیگه باید بیدار شم برم سر کار

دیگه اقای همسر منو تا ایستگاه نمیرسونه چون هنوز قهر تشریف دارن

بببببهتر،خودم هر موقع دوست دارم میرم،تاخیر هم نمیخورم،منتی هم بالا سرمون نیست

فوقش ۵.۳۰ صبح یکی با چاقو خفتمون میکنه دیگه

والا

و این داستان همچنان ادامه دارد

حالا تا کی میخوای کشش بدی؟جنگ جنگ تا پیروزی؟!

باورم نمیشه با ۵ ساعت خواب در کل شبانه روز موفق شدم به حیات ادامه بدم...من خواب کمتر از ۱۴ ساعتو قبول نداشتم اصلا...الانم دارم میمیرم از خواب ولی حس میکنم یه کارهایی واسه انجام دادن دارم.

یعنییی به درجه ای از شلوغ بودگی رسیدم که حس میکنم خوابیدن کار مزخرف و وقت گیریه...جلل الخالق بر من

امروز یه دستم به ماهیتابه بوود یه دستم به لپ تاپ یه دستم به گرشا...بله ما مادرا دست زیاد داریم...

و وسط این شلوغیا یهو حس کردم چقد تنهام...از بچگی این حس رو داشتم ...

غمگینت خواهند کرد،بسیار غمگین...

هیچکی اشکای مارو که ندید

اینکه من استوری بزارم"ادم فقط میتونه روی مادرش حساب کنه،بقیه ی جهان در گرو اما و اگره" و مادرشوهر بشینه گریه کنه،آیا منطقیست؟

بعد پسرش زنگ زده استوریو پاک کن

پس ازادی بیان چی میشه

حالا پاک کردنش چه فرقی ایجاد میکنه

منکه پاسخگوی برداشت غلط شماها نیستم

الکی این خاندان رو از هاید در اوردم اه

از اون شباست ها

کلا این هفته از اون هفته ها بود

پنجشنبه و جمعه هم سرکاریم

حجم کار بالا و ددلاین نزدیک

از استرس شبا خوابم نمیبره

دارم میمیرم از خستگی

مادرشوهر یه هفته به خودش استراحت مطلق داده چون فکر میکرد دیسکش پاره شده

امروز رفتن دکتر و  با دوتا مکمل و مسکن برگشتن،

چی شد پس،نفرستادنت اتاق عمل؟دکتر گفته عمل نمیخواد،مراعات کن.

خب الحمدالله

مامانم فردا داره میاد پیشم

بعد که بخواد بره دیگه باید به فکر مهدکودک باشم برای گرشا

فکرشم میکنم اشکام میریزه

آدم چجوری دلش بیاد جیگر گوشه ش رو بده دست غریبه

بعد مادرشوهره حیلی راحت میگه ببرینش مهد

واقعا توی این دنیا ادم فقط میتونه روی مادرش حساب باز کنه و تمام

کل این ۱۵ ماه فقط دو ماهش رو بودی، باشه توقعی ندارم ولی به ادم ثابت میشه روی اینا حساب باز نکنه.روی هیچکی..

هیچکدو م شو ن

حالا نمیدونم چرا اشکام میریزه

شام هم نخوردم

ناراحتم

فقط بهم میگه چقد غر میزنی

میزنم،دلم میخواااد،تا اخر عمرم غر میزنم

انقد میزنم تا نفت در بیاد

یه بارم از خودش نمیپرسه چرا انقد غر میزنه

اخیش یکم با فیلیسیتی غیبت کردیم بغض گلوم بهتر شد

بمیرم واس فیلیس،همش سر اون خالی میکنم،خب همراهیم میکنه،به خواهرم نگم به کی بگم


بالاخره امشب یکم زودتر خوابید

پروسه دندون در اوردن بچه ها هم  چقد داستان داره.کلا این دندون باگ خلقته.

الان کنارم که نه،عمود بر من خوابیده،پاهاشم که حتما باید باالا باشه رو گذاشته رو پاهای من.

این وول وول خوردناش توو خواب به من رفته.

اهنگ عشق قدیم گوگوشو خیلی دوست داره،منم به عنوان لالایی براش میخونم.همیشه دوست داشتم صدام اونقدی قشنگ میبود که واسه عشفم اواز بخونم.صدام که قشنگ نشده،ولی میتونم واس عشقکم اواز بخونم و اون لذت ببره.من بیشتر.

یه مدته با مترو میرم سر کار،هر روز میخوام بشینم یه دل سیر واس مردم این مملکت گریه کنم.امروز که قشنگ بغض کرده بودم.اخه بچه های طفلک چه گناهی دارن،جز اینکه توی یه خانواده فقیر به دنیا اومدن و حالا باید مث یه ادم بزرگ خستگی کار کردن رو بچشن.

بچه های افغان که بازیچه دست سیاست شدن...دنیا چقد بی انصافه

از وقتی مادر شدم،اصلا نمیتونم این چیزارو تحمل کنم.قبلا میگفتم خب دنیا همینه،یه عده همیشه پولدارن یه عده فقیر...الان نمیتونم انقد راحت از کنار این چیزا بگذرم...

واقعا آدم با دیدن اوضاع این روزای مملکت پیر میشه.پیر و فرتوت...

عششششقت به من داد عمر دوباره...معجزه با تو فرقی نداره

دوست داشتم دوسم داشتی منووو کشتیی...همیشه به اینجای اهنگ که میرسیم ریز ریز میخنده...مادر به قربونت

دلم تنگ شده واسه راحت زندگی کردن

حتی اختیار اینکه ناهارو شام چی بخوریمو کی بخوریمم ندارم

واقعا حوصلم داره سر میره از این وضع

حتی دلم واسه دستپختمم تنگ شده



همیشه فکر میکردم حرف زدن مشکلات رو حل میکنه

اما الان بعد یک سال هی حرفهای تکراری زدن فقط بیشتر خستم میکنه

به این نتیجه رسیدم واقعا و عمیقا هیچ انتظاری ازش نداشته باشم

هیچی

حتی انتظار اینکه دو دیقه بچه رو بگیره تا من برم دسشویی

هیچی

یعنی هیچیه واقعی

خسته شدم از این همه انتظار بی جواب

از این توقع فانتزی که از زندگیم داشتم

از تصویر یه مرد باشعور

داریم اصن ؟

مرد باشعور شاید یه مرد عاشق باشه

شاید یه زن عاشق کور میتونه یه مرد باشعور داشته باشه

شاید نسلشون ور افتاده

شاید حتی هر مرد به ظاهر باشعور و مهربونی یه زن داشته باشه که دلش خووونه

شاید من خیلی خسته م و بعد دو سال دیگه طاقتم طاق شده.

طاقتم طاق شده یعنی چی؟طاق شدن یعنی چی؟


توو اینستا وقتی کسیو فالو نداری و میری ویدیوهاشو نیگاه میکنی،طرف میفهمه؟!

یعنی سم تر از این ویدیو که گذاشته بود توو عمرم ندیدم

از خونه ش فیلم گرفته،پایینشم ملتو دعوت کرده به خونه ی جدیدش:))

ای خدااا،توو چشم کی میخوای بکنی حالا