گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

84 Dream...

دو روزه پریود شدم و به شدت عصبیم.حتی وقتی بقیه توی خونه حرف میزنن من اعصابم بهم میریزه!در این حد...

اصلا حوصله همسرو رو ندارم.فکر میکنم بزرگترین اشتباه زندگیم رو کردم. یه بار توی عمر پربرکتمون خواستیم عاقلانه تصمیم بگیریم که زدیم ریدیم.

کاش بازم دنبال دل صاب مرده ی احمقم می رفتم.

نمیدونم این مدت هم الکی زور زدم که نشون بدم همه چی خوبه و من چقدر خوشبختم.هیچی خوب نیست.همه چیز مزخرف و خسته کنندست.همه ی ترس زندگیم این بود که توی همچین ازدواج کسل کننده ای بیوفتم و بمیرم.

دیگه بعد یه مدت الکی زور زدن به این نتیجه میرسی که لت ایت گووو

که گور باباش...که بخوای هیچی برات مهم نباشه.

الان توی این دقایق آخر تمدید ثبت نام ارشد یهو یادم اومد باید ثبت نام میکردم.فکر کنم آخرین نفر بودم.یعنی یه چیزی اونور تر از دقیقه ی نود!

دیشب پو مسج داد که مثلا روز مهندس رو تبریک بگه....خیلی معمولی حرف زدیم.به همسرو قبلا گفته بودم که فلانی بهم همچین مسجی داده.اونم یه برخوردی کرد توو این مایه ها که جواب هم بدی اشکال نداره.انگار همه چیز به چپشه....میشه آدم کسی رو دوست داشته باشه و تا این حد هیچ چیز اون طرف واسش مهم نباشه؟

دلم میخواد به همسرو بگم دوسم نداشتی غلط کردی پا پیش گذاشتی...فقط واسه اینکه بقیه رو خوشحال کنی...همه ی عمرت فقط خواستی همه ازت راضی باشن.

منم جواب پو رو دادم.خیلی معمولی مسج بازی کردیم تا آخرین مسج...

که گفت چند شب پیشا اینجا برف اومد و من نمی دونستم باید چیکار کنم.ممنون که هنوز خوبی و هستی!هنوزم ایمان دارم خدا مثل تورو خلق نکرده.شب بخیر!

دیگه اینجا بود که ترسیدم...

میدونم بودنش توی زندگیم اشتباهه.اینکه بدونی یه جایی یکی هست که تورو خیلی بیشتر دوست داره...خیلی بهتر می فهمت...و چون دیگه باهاش نیستی بدی هاش یادت نمیاد....

متاسفم واسه خودم.واسه این تصمیم های غلط زندگیم.که دیگه هیچ راه برگشتی ازش نیست.دلم میخواد فکر کنم که نیست!

امیدوارم همشون عوارض پریود باشه و من خوب بشم.

بهم میگه مدیریت پروژه و ساخت شرکت کن...حتما قبول میشی...دلش خوشه.فکر میکنه میشه یه بار دیگه هم کلاس بشیم.بی ری یلستیک من!

شب حتی خواب دیدم دوباره توی یه دانشگاهیم..و دوباره همونجور هوامو داره...میشه ما دیگه خواب نبینیم لطفا؟

83 I'm So angry

باید برم دفتر روزنامه و آگهی مفقودی بدم واسه کارت دانشجویی...یوهاهاها...همیشه دوست داشتم توی دفتر روزنامه کار کنم...

از پنجشنبه قراره پریود بشم اما نشدم.همش دردش هست اما خبری نیست.به سلامتی داریم میمیریم...

من یه زمانی واقعا به سیستم ایمنی بدنم و اینکه بزنم به تخته چه بدن خوب و سالمی دارم افتخار میکردم..از وقتی شوهر کردم ریده شده به هیکلمون.دیگه بچه بزاییم چی میشه...البته خیلی بلا سر این بدن آوردم ها...اما اون موقع ها که سیگار میکشیدم خیلی سالم تر بود تا الان که مولتی ویتامین میخورم:|

خانواده همسر برنامه چیدن عید ما بریم پیش همسرو و اون نیاد اینجا.من اعصابم بهم میریزه یکی دیگه  واسم برنامه ریزی کنه و به همین دلیل دو روزه اعصابم تخمی شده و دلم میخواد همسرو خفه کنم که هیچ وقت هیچی به من نمیگه. 

من دوست داشتم این عید پیش مامان و بابای خودم باشم :| 

البته دارم عصبانیتمو کنترل میکنم و نشون نمیدم!و توحشم رو انداختم سر اینکه پریودم نزدیکه (پریود دوستت دارم که می تونم توی این دوران طلایی خودم باشم!!)

82 نوعرووس

میخواستم در مورد سایت های در پیتی که چند وقتیه درگیرشونم صحبت کنم!ولی قبلش یاد حرفهای عصر پدر افتادم و از اونجایی که خیلی برام خوشایند بودن خواستم ثبت و ضبطشون کنم یه جا!

اخبار داشت از تمدید شدن ثبت نام کنکور میگفت که پدر جان یهو گفت نادو بیاو امسال شرکت کن واسه پزشکی.آخه پدر ِ من!این پیشنهادیه که به یه زن 29 ساله بدن؟

گفتم حالا کی حوصله داره 8 سال بره درس بخونه.بعد توی 37 سالگی بشم دکتر عمومی! البته در مورد محاسبات سن حرفی نزدم.فقط به اون 8 سال اشاره کردم.بعد آقای پدر گفتن تو که والا داری 14 سال درس میخونی این 8 سالم بخون حداقل دکتر بشی.

من هم که خشم پنهانم رو همیشه با زدن نیش و کنایه به طرف مقابل منتقل میکنم و مریض هستم گفتم الان میگین؟اون موقع که باید پس کله مون میزدین و میگفتین بشین واسه پزشکی و رشته های این مدلی بخون که حرفی نزدین.الان دیگه وقت راهنمایی کردن گذشته.

کلا الان من به عرش اعلا هم که برسم نمی تونم پدر جان رو تحت تاثیر قرار بدم و خیلی وقت هم هست که قیدشو زدم.

یه سری حرفها هست که آدم رو ناراحت میکنه ولی واسه بقیه پیش پا افتاده میاد.با خودشون میگن حالا اینم چیزیه که آدم بخواد بابتش ناراحت بشه؟

اما هر کسی یه نقطه ضعفهایی داره توی زندگی.اونها رو که هی انگشت کنن آدم دردش میاد.

سایت ها باشه واسه بعد!

81 I am the worst

دارم همزمان 5 تا سریال میبینم و از همینجا میخوام اعلام کنم که سایت 30nama11.com خیلی دوستت دارم که آرشیو فرندزت کامله و فصلهای اولشم داری.بوس بوس ماچ.

suits و you're the worst رو تازه شروع کردم و به نظر خوب میان.قبلش داشتم سریال broad city  رو میدیدم.در مورد دو تا دختر هست که دوستای صمیمی هستن و خیلی خل و هیز و دیوونه هستن!اکثر سریال های کمدی که دیدم در مورد هیز بودن پسرها بوده و اینکه چقدر پسرها به همه چیز زکزی گونه نگاه میکنن.اما توی این سریال برعکسه. فصل اولش رو دیدم و دیگه ندیدم.چون  دو قسمت آخر فصل اولش رو نفهمیدم چی به چی شد.انگاری قسمتها جا به جا شده بود و این چیزهای کوچیک توی فیلم و سریال دیدن میره روی اعصابم.

الانم ساعت 6 صبحه و من باید صبح برم دانشگاه.البته منتظرم پریود بشم. اگه تا صبح پریود بشم میتونم پریود بودنم رو بهونه کنم و نرم.

چون اصولا من اینجا واسه ی انجام دادن و ندادن کارهام باید به صدنفر جواب پس بدم.


80 با عرض ارادت!

عصری از خواب بیدار شدمو دیدم مسج داده که با عرض ادب و ارادت..جسارت نباشه خواستم بابت نمره پایان نامه تبریک بگم بهتون و از این حرفا...

توی بعضی فیلما دیدین یهو شخصیت فیلم دچار یه تحولی میشه، یه جورایی من هم دچار این تحولات آنی شدم.حالا نمیدونم دوامش تا کی باشه...

شاید خطمو عوض کنم.

حس میکنم صمیمیته بین من و همسری داره خیلی خوشگل شکل میگیره.

از این حجم عظیم بی پولی خسته شدم.دلم خیلی زیاد پول میخواد که مجبور نباشم برای انجام دادن کارهای مورد علاقه م هی اولویت بندی کنم.چه اوضاعی شده آخه؟

هولاکو میگفت انسان های عزلت طلب  هیچ نیازی واسه خودشون ایجاد نمیکنن که بعد مجبور بشن برای برآورده کردن اون نیاز تلاش کنن.واسه همین خودشون رو از همه چیز بی نیاز میدونن.جالب بود برام!

79 کادو مادو

خوبه این دوران عقدینگیمون از هم دوریم ها...چون من  اصلا حوصله کادو خریدن ندارم.اصلا ها!

و مثل شلدون وقتی کسی بهم کادو میده هی با خودم میگم واااااای حالا این کادورو چه جوری جبران کنم خدایااااا!


پ.ن : یارو دوست پسرش براش کادو ساعت گرفته! بعد دختره برای پسره لباس زیر و شکلات گرفته!بعد با چه افتخاری هم عکسشو گذاشته توی سایت =))

ساعت؟ بعد شورت و جوراب؟؟؟

شورت و جوراب فقط وااااااس روووووزه مرده....فقط رووووز ِ مرررررد!


پ.ن2: کسایی که عروسک دوست دارن میشه بیان از منطقشون برای من صحبت کنن؟

در مورد اینکه پولشون رو هم میدن عروسک میگیرن هم یه توضیح بدن ممنون میشم.

78 جریمه

صبحی به زور از خواب بیدار شدم و گوشیو نیگاه کردم دیدم خبری نیست.

اندورن مستراح بودیم و فکر میکردم که بفرما..یه تبریک نگفت ولنتاین رو.حالا اگه زنش نبودمو دوست دخترش بودم زرت زرت کارای عشقولی میکرد...و همینجور با خودم زرت و پرت میکردم.اومدم بیرون و دیدم دینگ دینگ دینگ...آخی عزیزم!

عصری برام آهنگ لاو استوری رو فرستاده...و باااااز من بهش گیر دادم بیا تورو خدا با این آهنگ برقصیم توی عروسی....بیا بیا...اصلا زیر بار رقص دو نفره ی از پیش تمرین شده نمیره...بهم میگه آخرش سر این رقصه طلاقت میدم ...بهش گفتم خب پس حداقل حق طلاق بده بهم.گفت باشه کجا بریم بدم بهت؟! بله!

میگه بیا بریم بهت حق طلاق هم میدم اما از من رقص دو نفره ی لوس بازی نخواه...حالا من با دومادی که باهام رقص دو نفره ی هماهنگ نمی کنه چی کااااار کنم آخه؟؟؟؟ :دی


از 9 صبح تا یک ظهر توی دانشگاه اولیم بدو بدو داشتم.یعنی بدو بدو ها.به اندازه ی کل این ده سالی که کارمو عقب انداختم امروز دویدم و حقمه!

کل دانشکده علوم رو داشتن بازسازی و اینها میکردن.و چقد همه چیز عوض شده بود و چقدر هنوز بعضی ها سر همون پست های قبلی بودن و چقدر کارمندای مرد مهربون تر هستن و با آدم همکاری میکنن و چقدر من بدبختم که فردا هم باید برم.

خانمه گفت واسه انصراف باید دو میلیون اینجورا جریمه بدی:| البته به نظرم این خانمه حالیش نبود و با شک و تردید اینو گفت.منم تحویلش نگرفتم و رفتم از یه طریق دیگه کارامو انجام دادم.حالا ببینم فردا گیر میوفتم یا نه!

بعدشم از دانشجو شبانه که دیگه جریمه نمیگیرن.میگیرن؟؟؟


77 پالون خر

- وای دارم میمیرم از درد

+ وای چت شددد؟

-داری بیوه میشی..

+ دور از جون...حالا من لباس چی بپووشم؟

- :| کتل ِ خر! (katale khar)


کلا زن و شوهر رمانتیک و محترمی هستیم :)!

76 تخم مرغ!

امشب فیلم آنی هال رو دیدم بالاخره.همیشه دوست داشتم ببینمش ولی هی نمیشد.فاینالی موفق شدم.خیلی خوب بود.خیلی خیلی.ببینیدش!

کم کم باید وبلاگمو به وبلاگ معرفی فیلم و سریال تبدیل کنم انگار.

پارسال این موقع ها برف میبارید اینجا.یادمه از صبح تا ظهرش توی برفها راه می رفتیم.چکمه هام اذیتم میکرد.بعد که اومدم خونه گوشه ی انگشت پامو سیاه شده بود.هنوز یه ذره از اون سیاهی میونده.ولی اونم دیگه داره محو میشه.

یه دونه برف نشسته بود روی موهام و مدام میگفت وای چقدر قشنگ شدی...وای موهات عالی شدن...بعد اومدن خونه و توی آیینه خودمو دیدم مردم از خنده...موهای خیس، دماغ قرمز...

مهم نیست برام...یه بخش هایی از زندگی ِ آدم هستن که خوشگلن...فقط همین.

75 Cake

فیلم کیک رو دیدم امشب.خیلی  غم انگیز بود.خیلی زیاد.به نظرم یکی از بزرگترین غم های دنیا اینه که بچه ت رو توی سن کم از دست بدی.شاید بزرگترین غم دنیا همین باشه.


آهنگ منم اون یار شیرین لیلا داشت پخش میشد و هلنوی یک سال و خورده ای ما شروع کرد با آهنگ خوندن.و با یه شدتی میگفت یااااار شییی ییین ....عاشششق دلدنگگ....عزیزمم....بچمون دوست داره خواننده بشه انگار...با همه ی آهنگ ها سعی می کنه همخونی کنه.به صورت آآاااا آاااا...

ویدئو کلیپ تتلو رو که میبینه هی میگه موهاشو:)) بعد هم مثل دخترهای بدجنس صدای خنده در میاره!


دیشب با همسرو حرف زدیم ..حوصله ندارم بگم چی گفتیم.اما خوب بود.هر چند مدت یه بار از این جلسات میزاریم به یه نتیجه مثبت میرسیم.تا چند روز روی مود خوب و خوشبختی میمونیم و باز مثل سابق میشه همیشه...ولی خوبه همه چیز.


این شبها خیلی فیلم میبینم.شبی دو سه تا...خوب نیست آخه! آدم از زندگی پرت میشه...

فیلم whats eating gilbert grape رو هم دیدم و دوسش داشتم.ببینید اگه ندیدید!چون از اون فیلم قدیمیاست.

دوست دارم زودتر مراسم عروسی برگزار بشه و من برم از شر این موهای تکراری خلاص بشم و کوتاه کنم ...کوتاهه کوتاهه کوتاه...در حد کچل...

74 پیش رومون آب زمزم...

این هفته افتادم دنبال کارهای عقب افتاده ی زندگیم.به مشکل بزرگی هم خوردم و یه سری مدارکم گم شده.فردا باید برم ببینم چه خاکی باید سرم بریزم.

پایان نامه بالاترین نمره رو بین بچه ها گرفتم.البته 19.دوست داشتم بیشتر بشم.

بعد که نمره رو دیدم میخواستم بهش مسج بدم و ازش تشکر کنم.بعد با خودم گفتم واسه چی؟ اون باید منو فراموش کنه.من سر خونه و زندگیه خودمم.خودخواهیه بخوام هر از چند گاهی خودی نشون بدم...

کی به جز من برات از عاشقی گفته؟

دو شبه دارم خواب می بینم که از یه چیزی دارم فرار میکنم و همش گیر میوفتم.حیوونای عجیب غریب... آدمهای وحشی...اینجور چیزا.

امروز دندونمو پر کرد و سر خون ریزی لثه م خیلی اذیت شدم.

کی به جز من همه حرفاتو شنفته؟

داریم میریم کلاس یوگا...روزهای فرد یوگا با خاله ها و مامان و روزهای زوج هم تنها میرم بدنسازی....

دوره ی قبل بدنسازی هیچ تغییری نکردم.یعنی تغییر کردم اما زود به حالت اولیه برگشتم!

دوباره باید برم دکتر زنان.شت.

یه فیلم اسکاتلندی دیدم امشب.شت رو خیلی باحال تلفظ می کردن...sheyt....

دلتو بزن به دریا....

قرار ِ با سمیرا بریم سفر مجردی به سوی جنوب...

همسرو گفت برو.من خوشم نمیاد گیر الکی بدم.احتمال اینکه خودمم بخوام مجردی سفر برم زیاده.و از زن و شوهرایی که نمیزارن بدون هم جم بخورن خوشم نمیاد.

فکر میکنم از لحاظ روانی خیلی سالم تشریف دارن و من مقادیر زیادی بیماری روانی دارم که باید درستشون کنم!سو هارد...