-
96 رهن کامل!
چهارشنبه 18 فروردین 1395 01:18
به سلامتی و میمنتی امشب فهمیدیم که قرارداد اجاره ی خونه ی فعلی همسرو تا آخر اردیبهشت هست نه تا آخر خرداد. منم که همینجوریش تنبل شاه عباس بودم.الان تصور کنین که دچار رخوت بهارگونه هم شدم دیگه هیچی. حالا واسه فردا و پس فردا قرار گذاشتم با بقیه که برم دنبال کارها.وقتی با کسی قرار میزارم مجبور میشم برم. یه مرضی هم جدیدا...
-
95 لیست
یکشنبه 15 فروردین 1395 16:05
این جور روزهایی که حالم خوشه...و عاشقم ...و همسرو رو واقعنی دوست میدارم...و ذوق و شوق زندگی دارم،مدام لیست درست می کنم واسه خودم. لیست خریدهای عروس... لیست خریدهای داماد... لیست کارهای عروسی... لیست آهنگ های عروسی... لیست مهمانها... لیست زمان بندی کارها... لیست خرید جهیزیه... و الی آخر. واسه روز زن رفتیم از ممند(...
-
94 حساب و کتاب
یکشنبه 15 فروردین 1395 15:53
این روزها همش در حال حساب و کتاب کردنیم که چقدر پول واسه ماشین بدیم چقدر واسه خونه بدیم چقدر واسمون میمونه و.... الان واسه ماشین و خونه مشکلی نداریم.مشکلمون برگزاری مراسم عروسی هستش.هی براش پول کم میاد و من نمیدونم خاله جان میخواد چیکار کنه و تلاش میکنم دخالت هم نکنم. عجالتا دنبال یه ماشین خوب هستیم که بعد بریم دنبال...
-
93 بی تو به سر نمی شود...
جمعه 13 فروردین 1395 00:52
همسرجانو رفت تهران و امشب اولین شب ِ که بعد یه ماه تنها باید بخوابم و نیست که هی توو بغلش بلوولم...خیلی ووول می خورم من! دلم تنگ شده براش و دیشب وقتی خواب بود خیلی یواشکی توی بغلش گریه میکردم که داره میره.شر شر اشک می ریختم و می بوسیدمش.اونم توی خواب و بیداری هر از چند گاهی دستمو که توی دستش گرفته بود محکم فشار...
-
92 خباثت
سهشنبه 10 فروردین 1395 17:03
زشته من اینجا در مورد مسائل جنسی صحبت کنم ؟ یعنی واقعا در زندگانی یه حرفهایی باید وجود داشته باشه که نباید به هیچکی زد؟ خب اینکه خیلی بیخوده! بالاخره همسرو اون عدد طلائی رو پرسید! که چندتا دوست پسر داشتی؟ بهش گفتم وایسا بشمارم.شروع کردم با انگشتام حساب کردن و تا 12 شمردم که همسرو زد پس کله م و گفت جدی بگو...و من جدی...
-
91 مثلا سال نو!
سهشنبه 10 فروردین 1395 16:21
خب بعد یه ماه اومدم غرغر کنم و برم. االان شوهرو رو فرستادم بره خونه مامانش و خودم موفق شدم یه تایم خالی پیدا کنم که این لپ تاپ عزیز دلمو روشن کنم.گرچه الااناست که مهمونای مادرشوهرو برن و شوهرو بیاد دنبالم که برویم و کادوی روز مادر بخریم.کادو روز زن هم که انگار خبری نیست! بدم میاد از این روزهای مناسبتی که هی ازت می...
-
90 بغضانه
دوشنبه 10 اسفند 1394 09:53
تبلیغات انتخابات بود و چندتا پسر جوون پوستر دستشون گرفته بودن و کنار خیابون وایساده بودن.ماشینو نزدیکشون پارک کرده بودیم و مامان رفت وقت حجامت بگیره واسه مادربزرگه. همینجوری داشتم شوق و ذوق این جوونارو نیگاه میکردم یهو همچین بغضی شدم که نگو.نمی دونم یه وقتهایی خیلی دلم به حال خودمون می سوزه.
-
89
دوشنبه 10 اسفند 1394 09:44
دیشب با همسری صحبت کردم.بهش گفتم من دچار یه خشم پنهان نسبت به تو شدم و الان یادم نمیاد چرا ازت عصبانی هستم! همسرو گفت غلط کردی بیشوور چرا همینجوری ازم عصبانی میشی...دیگه گفتم همینجوریم نیست حتما یه کاری کردی... خلاصه از این سفر تحمیلی گفتم.بعد اونم گفت مامانم یه جوری به من گفت که انگار شماها برنامه رو ریختین و همه چیز...
-
88پنیییر
دوشنبه 10 اسفند 1394 09:34
ساعت 7 صبح بیدار شدم که برم بیرون و کارهامو بکنم ولی اصلا حوصله شو نداشتم و نرفتم.جمعه هم که مسافرم و گویا باید با استرس این کارهای ناتمام برم سفر! دلم واسه صبونه نون و پنیر و گوجه و خیار میخواد با گردو.من شدیدا عاشق پنیر هستم.یعنی امیدوارم در زندگی بعدیم توی اروپا به دنیا بیام و هی پنیرهای خوشمزه بخورم. یه مدت هم...
-
87 خر ید
شنبه 8 اسفند 1394 01:59
اصلا حال نمی کنم با مادرشوهرو برم خرید.اول اینکه اصن سلیقه هامون بهم نمیخوره.اصلا ها...دوم اینکه یکی از عادتهای بدی که مادرشوهر جان دارن اینه که هیچ وقت از جایی که هستن راضی نمی باشن.هی به نظرشون یه جای دومی هست که بهتره! نه از این پاساژ نخرین فلان جا بود جنساش بهتر بود...بعد میریم فلان جا هیچی پیدا نمی کنیم!بعد میگه...
-
86 CooooooL
شنبه 8 اسفند 1394 01:52
مادر بزرگ جان زنگ زدن و با مادرشوهرو دعوا کردن و بسی دل ِ من خنک شد.یعنی در واقع قربونش برم حرفهای دل منو زده. یکی اینکه چی چی پاشدین عید میرین مسافرت .شما که هی از بی پولی می نالین خب پولاتونو جمع می کردی که واس عروست بری خرید کنی!یوهاهاهاها....البته مادرشوهر گفته میبرمش اونجا براش خرید کنم دیگه... و گفتن که تو نمیگی...
-
85 سوپر قورباغه ی عمر من!
پنجشنبه 6 اسفند 1394 00:22
دو روز پیش بالاخره بعد 7 سال تاخیر بزرگترین قورباغه ی زندگیم رو قورت دادم و موفق شدم کارهای انصرافی از دانشگاه اولی رو به اتمام برسونم و با پرداخت 32750 تومن بدهی که داشتم مدرک دیپلمم رو بگیرم.از این بابت بسیار به خودم تبریک میگم!یعنی این سالها من به اندازه ی قوم یهود حیران این مدرک بودم ها! جالب اینه که وقتی مدرکمو...
-
84 Dream...
پنجشنبه 6 اسفند 1394 00:15
دو روزه پریود شدم و به شدت عصبیم.حتی وقتی بقیه توی خونه حرف میزنن من اعصابم بهم میریزه!در این حد... اصلا حوصله همسرو رو ندارم.فکر میکنم بزرگترین اشتباه زندگیم رو کردم. یه بار توی عمر پربرکتمون خواستیم عاقلانه تصمیم بگیریم که زدیم ریدیم. کاش بازم دنبال دل صاب مرده ی احمقم می رفتم. نمیدونم این مدت هم الکی زور زدم که...
-
83 I'm So angry
دوشنبه 3 اسفند 1394 07:22
باید برم دفتر روزنامه و آگهی مفقودی بدم واسه کارت دانشجویی...یوهاهاها...همیشه دوست داشتم توی دفتر روزنامه کار کنم... از پنجشنبه قراره پریود بشم اما نشدم.همش دردش هست اما خبری نیست.به سلامتی داریم میمیریم... من یه زمانی واقعا به سیستم ایمنی بدنم و اینکه بزنم به تخته چه بدن خوب و سالمی دارم افتخار میکردم..از وقتی شوهر...
-
82 نوعرووس
شنبه 1 اسفند 1394 06:09
میخواستم در مورد سایت های در پیتی که چند وقتیه درگیرشونم صحبت کنم!ولی قبلش یاد حرفهای عصر پدر افتادم و از اونجایی که خیلی برام خوشایند بودن خواستم ثبت و ضبطشون کنم یه جا! اخبار داشت از تمدید شدن ثبت نام کنکور میگفت که پدر جان یهو گفت نادو بیاو امسال شرکت کن واسه پزشکی.آخه پدر ِ من!این پیشنهادیه که به یه زن 29 ساله...
-
81 I am the worst
شنبه 1 اسفند 1394 05:51
دارم همزمان 5 تا سریال میبینم و از همینجا میخوام اعلام کنم که سایت 30nama11.com خیلی دوستت دارم که آرشیو فرندزت کامله و فصلهای اولشم داری.بوس بوس ماچ. suits و you're the worst رو تازه شروع کردم و به نظر خوب میان.قبلش داشتم سریال broad city رو میدیدم.در مورد دو تا دختر هست که دوستای صمیمی هستن و خیلی خل و هیز و دیوونه...
-
80 با عرض ارادت!
چهارشنبه 28 بهمن 1394 23:12
عصری از خواب بیدار شدمو دیدم مسج داده که با عرض ادب و ارادت..جسارت نباشه خواستم بابت نمره پایان نامه تبریک بگم بهتون و از این حرفا... توی بعضی فیلما دیدین یهو شخصیت فیلم دچار یه تحولی میشه، یه جورایی من هم دچار این تحولات آنی شدم.حالا نمیدونم دوامش تا کی باشه... شاید خطمو عوض کنم. حس میکنم صمیمیته بین من و همسری داره...
-
79 کادو مادو
دوشنبه 26 بهمن 1394 00:34
خوبه این دوران عقدینگیمون از هم دوریم ها...چون من اصلا حوصله کادو خریدن ندارم.اصلا ها! و مثل شلدون وقتی کسی بهم کادو میده هی با خودم میگم واااااای حالا این کادورو چه جوری جبران کنم خدایااااا! پ.ن : یارو دوست پسرش براش کادو ساعت گرفته! بعد دختره برای پسره لباس زیر و شکلات گرفته!بعد با چه افتخاری هم عکسشو گذاشته توی...
-
78 جریمه
دوشنبه 26 بهمن 1394 00:31
صبحی به زور از خواب بیدار شدم و گوشیو نیگاه کردم دیدم خبری نیست. اندورن مستراح بودیم و فکر میکردم که بفرما..یه تبریک نگفت ولنتاین رو.حالا اگه زنش نبودمو دوست دخترش بودم زرت زرت کارای عشقولی میکرد...و همینجور با خودم زرت و پرت میکردم.اومدم بیرون و دیدم دینگ دینگ دینگ...آخی عزیزم! عصری برام آهنگ لاو استوری رو...
-
77 پالون خر
شنبه 24 بهمن 1394 05:04
- وای دارم میمیرم از درد + وای چت شددد؟ -داری بیوه میشی.. + دور از جون...حالا من لباس چی بپووشم؟ - :| کتل ِ خر! (katale khar) کلا زن و شوهر رمانتیک و محترمی هستیم :)!
-
76 تخم مرغ!
شنبه 24 بهمن 1394 04:58
امشب فیلم آنی هال رو دیدم بالاخره.همیشه دوست داشتم ببینمش ولی هی نمیشد.فاینالی موفق شدم.خیلی خوب بود.خیلی خیلی.ببینیدش! کم کم باید وبلاگمو به وبلاگ معرفی فیلم و سریال تبدیل کنم انگار. پارسال این موقع ها برف میبارید اینجا.یادمه از صبح تا ظهرش توی برفها راه می رفتیم.چکمه هام اذیتم میکرد.بعد که اومدم خونه گوشه ی انگشت...
-
75 Cake
جمعه 23 بهمن 1394 03:08
فیلم کیک رو دیدم امشب.خیلی غم انگیز بود.خیلی زیاد.به نظرم یکی از بزرگترین غم های دنیا اینه که بچه ت رو توی سن کم از دست بدی.شاید بزرگترین غم دنیا همین باشه. آهنگ منم اون یار شیرین لیلا داشت پخش میشد و هلنوی یک سال و خورده ای ما شروع کرد با آهنگ خوندن.و با یه شدتی میگفت یااااار شییی ییین ....عاشششق...
-
74 پیش رومون آب زمزم...
سهشنبه 20 بهمن 1394 00:38
این هفته افتادم دنبال کارهای عقب افتاده ی زندگیم.به مشکل بزرگی هم خوردم و یه سری مدارکم گم شده.فردا باید برم ببینم چه خاکی باید سرم بریزم. پایان نامه بالاترین نمره رو بین بچه ها گرفتم.البته 19.دوست داشتم بیشتر بشم. بعد که نمره رو دیدم میخواستم بهش مسج بدم و ازش تشکر کنم.بعد با خودم گفتم واسه چی؟ اون باید منو فراموش...
-
73 ex
سهشنبه 13 بهمن 1394 05:30
اینکه بدونی دوست دختر قبلی شوهرت کی بوده خیلی مزخرفه.من همیشه میگفتم گذشته ی طرفم واسم مهم نیست.حتی به نظرم شوهری که قبلا دوست دختر داشته خیلی بهتر از مردیه که اصن با خانمها رابطه ای نداشته.حتی به نظرم کسی که نزدیک 30 سالش باشه و رابطه ای نداشته باشه یه چیزیش هست. خودمم پرونده ی قطوری در دوران مجردی داشتم.با این حال...
-
72 امان از انتخاب های غلط زندگی
سهشنبه 13 بهمن 1394 04:49
امروز بالاخره رفتم واسه عصب کشی..دندونم پانسمانه و دارم از گرسنگی میمیرم! نه اینکه چیزی نخورده باشم ها...خوردم ولی اصن اینجوری با احتیاط خوردن و کم خوردن به آدم نمی چسبه. چرا من نرفتم تجربی بخونم و چرا هدفم این نبود که دندون پزشک بشم؟ خوب پول می گیرن ها..بدم میاد از شما جماعت دندون پزشک..تنها به همین دلیل که خوب پول...
-
71 این موجودات بیشعور
یکشنبه 11 بهمن 1394 14:51
متنفرم از زندگی هایی که یه دختر شاد میری تووش و یه زن افسرده میای بیرون.... انگار زن و شوهرها غمگین ترین موجودات دنیان!
-
70 خوش ذوق ِ من!
یکشنبه 11 بهمن 1394 03:21
به همسرو گفتم اگه وبلاگ بزنم میخونیش؟ گفت بیخیال بابا! بعد من بحث رو عوض کردم.بعد دوباره پرسید چرا میخوای وبلاگ بزنی؟گفتم هیچی همینجوری...فقط میخواستم توش بنویسم و تو بخونی...حتی یکم چخان کردم که قبلا وبلاگ داشتم و توی وبلاگی ها معروف بودم و 299 تا فالوور داشتم! چخان هم نکردم اندکی اغراق کردم.7-8 سال پیش از این بچه...
-
69 گرل هود
یکشنبه 11 بهمن 1394 02:57
امشب خیلی عجیب حس ِ زندگی بهم برگشته دلم واسه جوونیام تنگ شده.شدیدا این روزها احساس پیری میکنم.دلم واسه نادوی وحشی و خاص و عجیب غریب تنگ شده. امشب بعد خیلی خیلی مدت ها سوار اتوبوس شدم.یاد اون روزهایی افتادم که این خیابون رو هی بالا و پایین میرفتیم.یه وقت هایی با دخترا شاد و خندان...یه روزهایی تنها و غمگین... حس میکنم...
-
68 فرندز
شنبه 10 بهمن 1394 05:06
فرندز خونم اومده پایین و حس میکنم این افسردگی که چند شبه مبتلاش شدم چاره ی درمونش دیدن فرندزه... یه روز که فکر میکردم دیگه تا آخر عمر خوشحال میمونم، دادم ویندوز لعنتی رو عوض کنن...حالا دیگه فرندز ندارم...زهی خیال باطل...فرندز همیشه لازم ِ آدم میشه...همیشه باید باشه... پ.ن: به سرم زده یه وبلاگ درست کنم و آدرسشو بدم به...
-
who gives a shit?67
شنبه 10 بهمن 1394 04:58
گوشه ی وبلاگش نظر سنجی گذاشته من آدم خوبی هستم؟ بله خیر نمیشناسمت!